پسران و دخترانْ مثل ِ هم | بْرايان دی. اِرْپ

کودکی رضايت‌ندهنده، جرّاحی‌يی غيرضروری و مهاجم: آيا هيچ دگرسانی‌ی اخلاقی‌يی ميان ِ ختنه‌ی نرينه و مادينه[1] هست؟

 


سعی می‌کنم در مهمانيهای شام درباره‌ی پژوهش‌ام حرف نزنم. اگر پافشاری کنند خواهم گفت «اخلاق‌آيينيک ِ پزشکی»،[2] که گهگاه موجب ِ دنباله‌يی ناخوشايند خواهد شد: «امّا اخلاق‌آيينيک ِ پزشکی‌ی چی؟ زمينه‌ی نسبتاً بزرگی‌ست.»

خواهم گفت، «خيلی چيزها مطالعه می‌کنم»—و اين راست است، می‌کنم. «امّا تمرکزم بر جرّاحيهای از نظر ِ پزشکی غيرضروری‌يی‌ست که بر کودکان اجرا می‌شوند.»

«مثل ِ چی؟»

راستی هم، مثل ِ چی. از اينجا راه بندرت هموار است.

حقيقت اين است: من جرّاحيهای تناسلی‌ی کودکی مطالعه می‌کنم. جرّاحيهای تناسلی‌ی مادينه، نرينه و اندرجنسی،[3] مشخّصاً، و درباره‌ی هريک استدلالهای همانند می‌کنم. چون قاعده‌يی کلّی، فکر می‌کنم که کودکان ِ تندرست—جنس يا ژانه[4]شان هرچه—بايستی آزاد از اين باشند که بخشهايی از خودمانی‌ترين اندامهای جنسی‌شان برداشته شوند پيش از اينکه آنان بتوانند آنچه در چنين روندی در خطر است را بفهمند. دليلهای چندی هستند که به داشتن ِ اين نظر رسيده‌ام، امّا از برخی جهتها نسبتاً ساده است. «بخشهای خصوصی» خصوصی‌اند. شخصی‌اند. جز در مورد ِ ناخوشی‌يی جدّی که بايد درمان‌اش کرد يا بَدکارکردی[5]‌يی جسمانی که بايد به آن پرداخت (و جرّاحی برايش محافظه‌کارانه‌ترين گزينه[6] است)، آنها را احتمالاً بايستی به حال ِ خود گذاشت.

اين بغايت مناقشه‌آميز از کار درمی‌آيد.

 

 

در دهه‌ی ۱۹۹۰، هنگامی که اخلاق‌آيينيکدان[7] ِ کانادايی مارگارت سامِرْويل[8] شروع به منتقدانه سخن گفتن و نوشتن درباره‌ی ختنه‌ی نادَرمانی[9]‌ی پسران ِ شيرخواره کرد، به او حتّا برای پرداختن به موضوع در ملأ ِ عامّ حمله کردند. در کتاب‌اش قناری‌ی اخلاق‌آيينی،[10] می‌گويد منتقدان‌اش او را متّهم کردند به «کاستن از وحشت ِ مُثله‌ی تناسلی‌ی مادينه[11] و سست کردن ِ دعوی‌ی عليه ِ آن با سخن گفتن درباره‌ی آن و ختنه‌ی شيرخوارگان ِ نرينه در بافتار[12] ِ يکسان و خاطرنشان کردن ِ اينکه اصلهای اخلاق‌آيينی[13] و قانونی‌ی يکسان برای هردو کاربست دارند».

او تنها نبود. کِرْسْتِن بِل[14] ِ انسان‌شناس در درسگفتارهای دانشگاهی‌اش استدلالهای همانند اقامه کرده است، که واکنشی برانگيخته «بيدرنگ و خصمانه... چطور جرئت می‌کنم اين دو عمل ِ سراسر دگرسان را در آن ِ واحد ذکر کنم! چطور جرئت می‌کنم برداشت ِ بيضرر و سودمند ِ پيشپوست[15] را با مثله‌گريهای غايی که در جامعه‌های ديگر عليه ِ مادينگان به وقوع می‌پيوندند مقايسه کنم!»

آسان است که ببينيم اين واکنشها از کجا می‌آيند. يک ادّعای مکرّر اين است که مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه مشابه ِ «اخته‌سازی» يا «نره‌بَرداری[16]‌ی تمام» است. با اين تعبير، هرکه بکوشد آن دو را بر زمينه‌های اخلاق‌آيينی (يا ديگر) مقايسه کند خطايی جدّی خواهد کرد—کالبدشناسانه،[17] دستکم.

بسيار می‌شنويد که مثله‌ی تناسلی و ختنه‌ی نرينه بسيار دگرسان‌اند. مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه وحشيانه و فالج‌کننده است («هميشه شکنجه»، چنانکه ستون‌نويس ِ گاردين تانيا گولْد[18] تازگيها نوشت)، در حالی که ختنه‌ی نرينه در مقايسه ناچيز است. ختنه‌ی نرينه مداخله‌يی «کوچک» است که می‌تواند حتّا سودمنديهايی برای تندرستی بياورد، در حالی که مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه مداخله‌يی کاری[19]‌ست که هيچ سودمندی‌يی برای تندرستی ندارد، و تنها موجب ِ زيان می‌شود. «انگيزه‌ی نخستين» برای مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه کنترل کردن ِ جنسيگی‌[20]ی زنان است؛ ذاتاً جنس‌پرستانه[21] و تبعيض‌آميز است و بُروزی‌ست از قدرت و تسلّط ِ نرينه. اين درباره‌ی ختنه‌ی نرينه همانا راست نيست.

متأسّفانه، اين ادّعاها اِشکالی دارند. تقريباً هريک از آنها ناراست است، يا سخت گمراه‌کننده است. آنها از فهم ِ سطحی‌ی هم مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه و هم ختنه‌ی نرينه سرچشمه می‌گيرند؛ و با آنچه دانش‌پژوهان برای بسی بيش از يک دهه درباره‌ی اين ورزه‌ها[22] می‌دانسته‌اند ناسازگارند. زمان ِ آن است که آنچه درباره‌ی اين رسمهای مناقشه‌آميز «می‌دانيم» بازبررسيم.

 

 

سازمان ِ تندرستی‌ی جهانی (دابِلْيواِچ‌او)[23] مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه را هرگونه دگرگون‌سازی‌ی «ناپزشکی»ی جهاز ِ تناسلی‌ی زنان و دختران تعريف می‌کند. آنچه اين محتمل است به ياد آورد غايی‌ترين نسخه‌ی چنان «دگرگون‌سازی»ست، که بَرکندن ِ بخش ِ بيرونی‌ی چوچوله است و به دنبال‌اش تنگ کردن ِ دهانه‌ی مهبل، گهگاه با به کار بردن ِ بخيه يا خار. بندرت فهم می‌شود که اين صورت ِ بدنام ِ مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه در مقايسه نادر است: در زيرمجموعه‌يی از جماعتهای ورزنده رخ می‌دهد، و دوروبر ِ ۱۰ درصد از موردها در سراسر ِ جهان را برمی‌سازد. آنچه شايعتر است، امّا در رسانه‌ها بسيار کمتر به بحث‌اش می‌گذارند، گستره‌يی از دگرگون‌سازيهای کم‌دامنه‌تر است، که گهگاه زير ِ بيحسّی به دست ِ پيشه‌کاران ِ پزشکی و با تجهيزات ِ جرّاحی‌ی سترون[24] اجرا می‌شوند. آنها، بين ِ ديگر مداخله‌ها، به‌اصطلاح «چاک دادن»[25] ِ مَنْسَکی‌[26]ی کلاهک ِ چوچوله (متداول در مالزی) را در بر می‌گيرند، همچنانکه جرّاحی‌ی پلاستيک ِ لبهای فرْج[27] بدون ِ دلالت ِ پزشکی[28] را و حتّا آژينکاريهايی[29] را که می‌توانند برای آنچه افزايش ِ زيبايی‌اش می‌بينند انجام گيرند.

بايستی روشن باشد که محتمل است اين صورتهای دگرسان ِ مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه به درجه‌های دگرسان ِ زيان منتج شوند، با تأثيرهای دگرسان بر کارکرد و خرسندی‌ی جنسی، شانسهای دگرسان ِ دچار ِ عفونت شدن، و چه و چه. و با اين حال همه‌ی صورتهای دگرگون‌سازی‌ی تناسلی‌ی مادينه‌ی نادرمانی را—فرقی نمی‌کند چقدر سترون‌شده يا کوچک—در کشورهای «غربی» مثله می‌انگارند. همه را قانون منع می‌کند. دليل ِ آن، اگر خوب در بحرش فرورويد، اين است که برش زدن در جهاز ِ تناسلی‌ی دختر بدون ِ تشخيص ِ پزشکی‌ی ناخوشی، و بدون ِ رضايت‌اش، تحت ِ قانون‌نامه‌[30]ی بيشتر ِ اين جامعه‌ها هم‌ارز ِ تعرّض ِ بزهکارانه به صغير است. و، اخلاقاً، فکر می‌کنم قانون اينجا درست است. من فکر نمی‌کنم که بايستی شيئی تيز به فرْج ِ هيچ کودکی بُرد مگر آنکه برای نجات دادن ِ جان يا تندرستی‌ی او باشد، يا مگر آنکه او اجازه‌ی پُر بااطّلاع‌اش را داده باشد تا زير ِ چنان عملی برود، و بخواهد ريسکها و پيامدهای مربوط را بر عهده بگيرد.

در آن صورت، البتّه، او ديگر نه «کودک»، بلکه زنی بزرگسال خواهد بود، که می‌تواند درباره‌ی تن ِ خودش تصميم بگيرد.

به ختنه‌ی نرينه که می‌رسد داستان بسيار دگرسان است. در هيچ حوزه‌ی قضايی‌يی اين ورزه ممنوع نشده است، و در بسياری حتّا محدود نشده است. در برخی کشورها، ازجمله در ايالات ِ متّحده، هر کسی، با هر ابزاری، و هر درجه‌يی از کارآموزی‌ی پزشکی (ازجمله بی هيچ) می‌تواند اقدام به اجرای ختنه بر کودکی رضايت‌ندهنده کند—گهگاه با پيامدهای فاجعه‌بار. برای نمونه‌يی تازه، «Goodluck Caubergs» را بر روی اينترنت پيدا کنيد؛ موردهای همانند هر سال اتّفاق می‌افتند. چنانکه دِنا دِيْويس[31] ِ زيست‌اخلاق‌آيينيکدان خاطرنشان کرده است، «ايالتها در حال ِ حاضر به ورزه‌های بهداشتی‌ی آنان که مويمان و ناخنهايمان را می‌بُرند نظم می‌دهند ... پس چرا جهاز ِ تناسلی‌ی بچّه نه؟»

درست مثل ِ مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه، باری، ختنه يکپارچه نيست: فقط يک گونه چيز نيست. صورت ِ يهودی‌ی سرآغازين ِ ختنه (تا دوروبر ِ ۱۵۰م) در مقايسه کوچک بود. متضمّن ِ برکندن ِ نوک ِ آويزان ِ پيشپوست—هرچه آنسوی پايان ِ حشفه کشيده می‌شد—بود و بدين‌وسيله نگه داشتن ِ (بيشتر ِ) کارکردهای حفاظتی و جنسی‌ی پيشپوست، و همچنين کاستن ِ مقدار ِ بافت ِ شهوتخيز ِ برداشته‌شونده. صورت ِ «مدرن» بسيار مهاجمتر است: ميان ِ يک‌سوم و يک‌دوم از سيستم ِ پوستی‌ی جنبش‌پذير ِ نره (دوروبر ِ ۵۰ سانتيمتر ِ مربّع از بافت ِ پُرمايه عَصَبْمَنْدشده[32] در اندام ِ بزرگسال) را برمی‌دارد، حرکت ِ سُريدن ِ پيشپوست را حذف می‌کند، و سر ِ نره را در معرض ِ تحريک ِ محيطی می‌گذارد، چون به لباس ماليده می‌شود.

بُرش ِ تناسلی‌ی نرينه در سنّهای دگرسان، در محيطهای دگرسان، با آلتهای دگرسان، به دست ِ گروههای دگرسان، به دليلهای دگرسان، اجرا می‌شود. ختنه‌های اسلامی‌ی سنّتی در حالی انجام می‌گيرند که پسر پُر هشيار است، ميان ِ پنج‌سالگی و هشت‌سالگی، و گهگاه ديرتر. ختنه‌های (نادينی‌ی) آمريکايی در بيمارستان انجام می‌گيرند، در چند روز ِ نخست ِ زندگی، با يا بدون ِ بيحسّی. مِتْسيتْساه بِپِه،[33] که به دست ِ برخی يهوديان ِ اولتراارتدکس انجام می‌گيرد، متضمّن ِ مکيدن ِ خون از زخم ِ ختنه است، و ريسک ِ عفونت ِ هِرْپِس[34] و گزند ِ مغزی‌[35]ی ماندگار را به همراه دارد.

زيرْبُرِش،[36] که اوّلاً در استراليای بومی ديده می‌شود، متضمّن ِ واشکافتن ِ گذرگاه ِ ميزراه بر بَر ِ زيرين ِ نره از کيسه‌ی خايه تا حشفه است، که بسيار ادرار و همچنين کارکرد ِ جنسی را متأثّر می‌کند. و ختنه بين ِ برخی گروههای قبيله‌ای در آفريقا چون مَنْسَک ِ گذر[37] انجام می‌گيرد، در بيشه، با سرنيزه‌ها، کاردهای چرکين، و ديگر ابزارهای ناسترون. همانند ِ منسکهای برش ِ تناسلی‌ی مادينه که تحت ِ شرايط ِ مقايسه‌پذير اجرا می‌شوند (و بسيار به دست ِ خود ِ همان گروهها)، اين عملها فراوان موجب ِ خونريزی، عفونت، لت‌وپارسازی، و ازدست‌دادگی‌ی اندام ِ جنسی‌اند. در واقع، ميان ِ ۲۰۰۸ و ۲۰۱۴، تنها در آفريقای جنوبی بيش از نيم ميليون پسر بخاطر ِ ختنه‌های سرهم‌بندی‌شده[38] در بيمارستان بستری شدند. بيش از ۴۰۰ تن جان‌شان را از دست دادند.

امّا حتّا ختنه‌های «بيمارستانی‌شده» يا «کوچک» بی ريسکها و عارضه‌هايشان نيستند، و زيان محدود به آفريقا نيست. در ۲۰۱۱، برای نمونه، نزديک به يک دوجين پسر ِ شيرخواره در نتيجه‌ی ختنه‌ی نادرمانی‌شان در يک بيمارستان ِ کودکان ِ واحد در بِرْمينْگام ِ انگلستان برای خونريزی‌ی دارای تهديد ِ جانی، شوک يا سِپْسيس[39] تحت ِ درمان قرار گرفتند. از آنجا که اين رقم با درخواست ِ آزادی‌ی اطّلاعات[40] ِ ويژه‌يی به دست آمد (وگرنه دانايی‌ی همگانی وجود نمی‌داشت)، بايد آن را در مرتبه‌های بزرگی ضرب کرد تا به فهمی از دامنه‌ی راستين ِ مسئله رسيد.

 

      

 

هنگامی که مردم درباره‌ی «مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه» حرف می‌زنند معمولاً به شديدترين صورتهای برش ِ تناسلی‌ی مادينه می‌انديشند، که در کم‌سترون‌ترين محيطها انجام می‌گيرند، با کاری‌ترين پيامدهايی که محتملتر است به دنبال آيند—ولو اينکه پژوهش حکايت از آن دارد که اين صورتها استثنايند تا قاعده. هنگامی که مردم درباره‌ی «ختنه‌ی نرينه» حرف می‌زنند، در مقابل، (ظاهراً) به کم‌شديدترين صورتهای برش ِ تناسلی‌ی نرينه می‌انديشند، که در سترون‌ترين محيطها انجام می‌گيرند، با کم‌کاری‌ترين پيامدهايی که محتملتر است به دنبال آيند—شايد از آن رو که اين صورتی‌ست که با آن از نظر ِ فرهنگی آشنايند.

يک ادّعای تکرارشونده، که مرکزهای کنترل ِ ناخوشی‌ی ايالات ِ متّحده (سی‌دی‌سی)[41] تازگيها بر آن تأکيد کرده، اين است که ختنه‌ی نرينه می‌تواند سودمنديهای چندی برای تندرستی بياورد، چون کاهشی کوچک در ريسک ِ مطلق ِ گرفتن ِ برخی عفونتهای از راه ِ جنسی منتقل‌شونده. برای مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه قضيّه را نوعاً اينطور نمی‌بينند.

باری، هردو بخش ِ اين ادّعا گمراه‌کننده‌اند. قطعاً غايی‌ترين نوعهای مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه رويهمرفته کمکی به صحّت ِ مزاج نخواهند کرد، امّا نسخه‌های با سرنيزه و کاردهای چرکين ِ برش ِ تناسلی بر پسران هم نخواهند کرد. ديگر صورتهای مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه چی؟ مدافعان‌اش (که نوعاً زير ِ عنوان ِ «ختنه‌ی مادينه» به آن اشاره می‌کنند) مرتّباً چنان «سودمنديهايی برای تندرستی» از قبيل ِ بهداشت ِ تناسلی‌ی بهترشده را چون دليلی برای ادامه دادن به ورزه ذکر می‌کنند. براستی، فرْج همه‌جور جاهای گرم ِ نمناک دارد که باکتريها يا ويروسها می‌توانند در آنها گير افتند، چون زير ِ کلاهک ِ چوچوله، يا لای لبهای فرج؛ پس چه کسی می‌تواند بگويد که برداشتن ِ برخی از آن بافت (با آلت ِ جرّاحی‌ی سترون) نمی‌تواند ريسک ِ ناخوشيهای مختلف را بکاهد؟

خوشبختانه، اجرا کردن ِ اين نوع پژوهش در غرب ناممکن است، زيرا هر دانشمندی که بکوشد چنين کند تحت ِ قانونهای ضدّ ِ مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه دستگير خواهد شد (و هرگز از يک هيئت ِ بازبينی‌ی اخلاق‌آيينيک[42] تأييدنامه نخواهد گرفت). پس ما صرفاً نمی‌دانيم. از پی ِ اين، هر بار آدم اين ادّعا را می‌بيند که «مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه هيچ سودمندی‌يی برای تندرستی ندارد»—ادّعايی که وِردی چيزی برای دابليواچ‌او شده—بايستی آن را چنين بخواند: «ما فعلاً نمی‌دانيم که آيا برخی صورتهای کوچک و سترون‌شده‌ی مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه سودمنديهايی برای تندرستی دارند يا نه، زيرا نااخلاق‌آيينی‌[43]ست—و غيرقانونی خواهد بود—که دريابيم.»

در مقابل، گروهی کوچک و مصرّ از دانشمندان (که بيشترشان آمريکايی‌اند) بر عهده‌ی خويش گرفته‌اند که ختنه‌ی شيرخوارگان ِ نرينه را چون صورتی از پيشگيری‌ی جزئی از ناخوشی تبليغ کنند. بيشتر ِ اين ناخوشيها در کشورهای توسعه‌يافته نادرند، پيش از سنّ ِ اوّلين آميزش ِ جنسی کودکان را مبتلا نمی‌کنند، و به طريقهای بسيار محافظه‌کارانه‌تر می‌توان از آنها پيشگيری کرد و/يا درمان‌شان کرد. با اينهمه—از آنجا که برايشان برخلاف ِ قانون نيست که چنين کنند—هواداران ِ ختنه(ی نرينه) قادرند مطالعه پشت ِ مطالعه‌ی خوش‌سرمايه از پيش ببَرند تا ببينند که هم چه نوع «سودمنديهايی برای تندرستی» می‌تواند به دنبال ِ برکندن ِ بخشهايی از نره بيايد.

بسياری کارشناسان ِ پزشکی‌ی اروپايی اين مطالعه‌ها را زير ِ سؤال می‌بَرند، و در آنها بيش از بوی سوگيری‌يی فرهنگی به نفع ِ ختنه بخاطر ِ جايگاه ِ خاصّ‌اش چون مناسک[44] ِ تولّد در جامعه‌ی آمريکايی پيدا می‌کنند. بيانيّه‌ی تازه‌ی سی‌دی‌سی مثال ِ درخوری‌ست. اين سازمان ِ اگرنه بلندپايه مدّعی‌ست که سودمنديهای ختنه بر ريسکهايش می‌چربند، در حالی که منظورشان از «ريسک» ظاهراً «ريسک ِ عارضه‌های جرّاحی»ست.

امّا در اخلاق‌آيينيک ِ پزشکی، آزمون ِ مناسب برای جرّاحی‌ی نادرمانی‌ی اجراشونده در غياب ِ ناخوشی يا واديسی[45] نه سودمندی در برابر ِ «ريسک ِ عارضه‌های جرّاحی» بلکه سودمندی در برابر ِ ريسک ِ زيان است. در اين مورد، يک زيان ِ مربوطْ ازدست‌دادگی‌ی ناداوطلبانه‌ی ساختار ِ تناسلی‌ی درست، کارکردمَند،[46] و شهوتخيزی خواهد بود که آدم می‌تواند آرزو کند دست‌نخورده تجربه‌اش می‌کرد. گزارشی از سی‌دی‌سی انگار کنيد که به سودمنديهای برداشتن ِ لبهای فرْج ِ دختران ِ شيرخواره ارجاع دهد، در حالی که تنها عيب ِ اخلاقاً مربوط ِ چنان روندی «ريسک ِ عارضه‌های جرّاحی» توصيف شود.

 

 

بسيار می‌گويند که مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه طرّاحی‌شده برای «کنترل» کردن ِ جنسيگی‌ی مادينه است، در حالی که برش ِ تناسلی‌ی نرينه نمادينانه کم‌مسئله‌تر است. امّا چنانکه ليسا ؤِيْد[47] ِ جامعه‌شناس در پژوهش‌اش نشان داده است، «نسبت دادن ِ ديرپايی[ی مناسکهای دگرگون‌سازی‌ی تناسلی‌ی مادينه] به پدرسالاری کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی‌شان» در جامعه‌های گوناگونی که در آنها اجرا می‌شوند را «به طور ِ فاحش بيش از اندازه ساده می‌کند.» در سراسر ِ بخش ِ زيادی از آفريقا، برای نمونه، برش ِ تناسلی (با هر درجه از شدّت) متداولتر از همه در دوروبر ِ بلوغ اجرا می‌شود، و بر پسران و دختران مثل ِ هم انجام می‌گيرد. در بيشتر ِ موردها، کارکرد ِ اجتماعی‌ی بزرگ ِ برش نشان کردن ِ انتقال از کودکی به بزرگسالی‌ست، و نوعاً چون بخشی از تشريفاتی مفصّل اجرا می‌شود.

براستی، در تقريباً هر جامعه‌يی که چنان مناسکهای رسيدن ِ بزرگسالی را می‌ورزد، نيمه‌ی مادينه‌ی واردسازی[48] را زنانی (تا مردانی) به جا می‌آورند که نوعاً آن را پيامد ِ تسلّط ِ نرينه نمی‌بينند، بلکه در عوض ورزه‌های دگرگون‌سازی‌ی تناسلی‌شان را زيبايی‌بخش، حتّا قدرتبخش، و يک منسک ِ مهمّ ِ گذر با ارزش ِ فرهنگی‌ی بالا می‌بينند. اين ادّعا که اين زنان همه «مغزشويی‌شده»اند انسان‌شناسانه جاهلانه است. همزمان، تشريفات ِ «منسک ِ گذر» برای پسران در اين جامعه‌ها را مردان به جا می‌آورند؛ اينها به موازات، تحت ِ شرايط ِ همانند، و به دليلهای همانند انجام می‌گيرند—و بسيار با پيامدهای همانند برای تندرستی و جنسيگی (چنانکه پيشتر با نمونه‌ی آفريقای جنوبی توضيح داده شد).

در بافتار ِ ايالات ِ متّحده، ختنه‌ی نرينه را جماعت ِ پزشکی در آخرهای سده‌ی ۱۸۰۰، بين ِ دليلهای مشکوک ِ ديگر، در کوشش برای مبارزه با خودارضايی اتّخاذ کرد. از آن پس چون عادتی عقلانی‌نموده[49] پاييده است، ديری بعد از زمانی که عملاً از سوی کشورهای توسعه‌يافته‌ی ديگر رها شد. البتّه، احتمالاً راست است که بيشتر ِ والدان[50] ِ غربی‌ی همعصر که ختنه را برای پسران‌شان برمی‌گزينند از سر ِ ميل به «کنترل» کردن ِ جنسيگی‌شان چنين نمی‌کنند، امّا اين همچنين برای بيشتر ِ والدان ِ آفريقايی‌يی راست است که «ختنه» را برای دختران‌شان برمی‌گزينند. چنانکه کنشگر ِ نامدار ِ ضدّ ِ مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه هانی لايْتْفوت-کْلايْن[51] تقرير کرده است: «دليلهای [اصلی‌ی] داده‌شونده برای ختنه‌ی مادينه در آفريقا و برای ختنه‌ی نرينه‌ی روتين در ايالات ِ متّحده در بُنْ يکسان‌اند. هردو وعده‌ی پاکيزگی و غياب ِ بو و همچنين جذّابيّت و مقبوليّت ِ زيادتر می‌دهند.»

نظر به اينکه صورتهای نرينه و مادينه‌ی برش ِ تناسلی هردو بسته به بافتارْ هنجارهای فرهنگی‌ی دگرسانی بروز می‌دهند، و ‌به دليلهای دگرسان در فرهنگهای دگرسان، و حتّا در جماعتها يا تک خانواده‌های دگرسان، اجرا می‌شوند، چگونه بايد روايی‌ی هريک از آن دو را ارزيابی کنيم؟ آيا نياز داريم که با هر مجموعه والد مصاحبه کنيم تا مطمئنّ شويم که کار ِ برش ِ پيشنهادشده از سوی آنان چون بروزی از هنجارهای پذيرفتنی در نظر گرفته می‌شود؟ اگر آنان قول بدهند که در مورد ِ مشخّص ِ آنان بر سر ِ «کنترل ِ جنسی» نيست، بلکه بر سر ِ «بهداشت» يا «زيباحسّيک»[52] يا چيزی نمادينانه کم‌مسئله‌تر است، بايستی روا باشد که پيش بروند؟

امّا اين محکوم به شکست است. هر والدی که برای کودک‌اش—به هر دليل ِ دنيا—جرّاحی‌ی دگرگون‌سازی‌ی تناسلی‌يی درخواست می‌کند فکر می‌کند که به نفع ِ کودک کار می‌کند؛ هيچ‌کس فکر نمی‌کند که فرزند ِ خودش را (چه مادينه چه نرينه) «مثله» می‌کند. پس نه دليل ِ مداخله است که روايی‌اش را تعيين می‌کند، بلکه پيامدهای مداخله برای شخصی که جهاز ِ تناسلی‌اش فعلاً در خطر است.

چنانکه انسان‌شناس ِ اجتماعی سارا يونْسْدُتِر[53] خاطرنشان کرده است، رابطه‌ی يک‌به‌يکی ميان ِ مقدار ِ بافت ِ تناسلی‌ی برداشته‌شونده (در نرينگان، مادينگان، يا براستی در اشخاص ِ اندرجنسی)، و خرسندی‌ی ذهنی در هنگام ِ آميزش ِ جنسی، يا احساس ِ شخصاً زيان‌رسيده بودن زيرا «بخشهای خصوصی»ی آدم پيش از آنکه بتواند به طور ِ مؤثّر مقاومت کند دگرگون شده است، وجود ندارد. جرّاحيهای تناسلی‌ی از نظر ِ پزشکی غيرضروری—با هر درجه از شدّت—اشخاص ِ دگرسان را دگرسان متأثّر خواهند کرد. اين از آن روست که رابطه‌ی هر فرد با تن ِ خودش يکتاست، ازجمله اينکه چه چيز را زيباحسّانه[54] گيرا می‌يابد، چه درجه از ريسک را احساس ِ راحتی می‌کند که بر عهده گيرد هنگامی که به جرّاحيهای انتخابی بر اندامهای توليدمثلی‌اش می‌رسد، و حتّا چه درجه از حسّاسيّت ِ جنسی را ترجيح می‌دهد (به دليلهای شخصی يا فرهنگی). از اين روست که اخلاق‌آيينيکدانان استدلال کردن می‌آغازند که بايستی گذاشت فردها تصميم بگيرند با جهاز ِ تناسلی‌ی خودشان چه کنند هنگامی که به جرّاحی‌ی بازگشت‌ناپذير می‌رسد، جنس يا ژانه‌شان هرچه.

 

اين مقاله اقتباس‌شده از مطلبی درازتر است که در اصل در وبسايت ِ پْرَکْتيکالْ اِثيکس[55] ِ دانشگاه ِ آکسفورد منتشر شده است. پيوندها به پژوهش ِ پشتيبان را در جستار ِ اصلی می‌توان يافت، که اينجا دسترس‌پذير است.

 


[1] male and female circumcision. در اين ترجمه، male و female، آنچنان که معمول است، به مرد/مردان/مردانه و زن/زنان/زنانه برگردانده نشده‌اند، چون مرد و زن، برخلاف ِ male و female، نوعاً نشانگر ِ انسان ِ نرينه و مادينه‌ی بزرگسال‌اند (و اين در حالی‌ست که ختنه—يا «مثله‌ی تناسلی»—می‌تواند در هر سنّی انجام گيرد).
[2] medical ethics: مجموعه‌ی اصلهای اخلاقی‌ی حاکم بر کار ِ پزشکی، يا دانش يا فلسفه‌ی آن. اخلاق‌آيينيک، به معنی‌ی «(دانش يا فلسفه‌ی) مربوط به آيين ِ اخلاقی»، پيشنهاد ِ ميرشمس‌الدّين اديب‌سلطانی‌ست برای ethics در انگليسی، از اخلاق + آيين («راه‌وروش، قاعده، سرشت») + -يک، و در اين ترجمه به تفکيک از اخلاق (به معادل ِ morality) به کار رفته است.
[3] intersex: مربوط به وضع ِ جسمانی‌ی بعضاً نرينه و بعضاً مادينه بودن.
[4] gender: جنس، بويژه با ارجاع به دگرسانيهای اجتماعی و فرهنگی، تا دگرسانيهای زيستی. پيشنهاد ِ محمّد حيدری ملايری، به معنی‌ی تحت‌اللفظی‌ی «نوع»، و مرتبط با زادن.
[5] malfunction: ناتوانی در کار کردن به طور ِ بهنجار (Mosby's Medical Dictionary, 9th edition).
[6] گزينه‌ی محافظه‌کارانه [= conservative]، در پزشکی، گزينه‌يی‌ست که «برای محافظت کردن از تندرستی، بازگرداندن ِ کارکرد و ترميم کردن ِ ساختارها از روشهای ناريشه‌ای» طرّاحی شده است (Dorland’s Illustrated Medical Dictionary, 32nd edition).
[7] ethicist: متخصّص ِ اخلاق‌آيينيک. نگاه کنيد به پانوشت ِ شماره‌ی ۲.
[8] Margaret Somerville
[9] non-therapeutic
[10] The Ethical Canary
[11]female genital mutilation . اين اصطلاح در فارسی عموماً به ناقص‌سازی‌ی جنسی‌ی زنان يا چيزی همانند برگردانده می‌شود، که نادرست است زيرا جنسی معادل ِ sexual است، نه genital (برای دليل ِ ديگر، نگاه کنيد به پانوشت ِ شماره‌ی ۱). در ادامه‌ی متن ِ اصلی، اصطلاح به صورت ِ کوته‌نوشت‌اش (FGM) آمده است که همه‌جا، همچنان، به مثله‌ی تناسلی‌ی مادينه برگردانده شده است.
[12] context: زمينه‌ی يک رخداد، گزاره يا انديشه، که به فهم ِ آن کمک می‌کند.
[13] ethical: مربوط به اخلاق‌آيينيک. نگاه کنيد به پانوشت ِ شماره‌ی ۲.
[14] Kirsten Bell
[15] foreskin: قلفه.
[16] penectomy: برداشتن ِ نره (آلت ِ تناسلی‌ی نرينه) از طريق ِ جرّاحی.
[17] anatomically
[18] Tanya Gold
[19] drastic: دارای تأثير ِ قاطع.
[20] sexuality: کيفيّت يا حالت ِ جنسی بودن.
[21] sexist: مربوط به پيشداوری، کليشه‌سازی يا تبعيض بر اساس ِ جنس.
[22] practices: عملهايی که مرتّباً انجام گيرند. پيشنهاد ِ محمّد حيدری ملايری، از ورزيدن.
[23] World Health Organization (WHO)
[24] sterile
[25] nicking
[26] ritual
[27] labiaplasty
[28] non-medically-indicated
[29] piercings: عملهای سوراخ کردن ِ بخشی از تن برای داخل کردن ِ جواهرات. آژينکاری واژه‌ی مصوّب ِ فرهنگستان است و آژين در آن احتمالاً مرتبط است با آژدن.
[30] legal code
[31] Dena Davis                          
[32] richly innervated
[33] Metzitzah b’peh
[34] herpes infection
[35] brain damage
[36] subincision
[37] rite of passage
[38] botched circumcisions
[39] sepsis
[40] freedom of information request
[41] US Centers for Disease Control (CDC)
[42] ethics review board
[43] unethical: ناهمخوان با معيارهای اخلاق‌آيينی. نگاه کنيد به پانوشت ِ شماره‌ی ۱۳.
[44] ritual: تشريفاتی دينی يا رسمی شامل ِ سلسله‌يی از کنشها که بر طبق ِ نظمی از پيش مقرّر اجرا می‌شوند (Lexico).
[45] deformity: اعوجاج ِ هر بخش از تن يا ازشکل‌افتادگی‌ی عمومی‌ی آن (Dorland’s Illustrated Medical Dictionary, 32nd edition). از وا- + ديس («صورت، شکل») + .
[46] functional
[47] Lisa Wade
[48] initiation
[49] rationalised: ويژگی‌ی آنچه عقلانی جلوه‌اش داده‌اند.
[50] parents. والد در فارسی می‌تواند به معنی‌ی «پدر» يا «مادر» باشد.
[51] Hanny Lightfoot-Klein
[52] aesthetics: حسّ ِ زيبايی، يا مجموعه‌ی کيفيّتهای مربوط به آن در چيزها، يا دانش يا فلسفه‌ی آن. پيشنهاد ِ ميرشمس‌الدّين اديب‌سلطانی، از زيبا + حسّ + -يک.
[53] Sara Johnsdotter
[54] aesthetically: از نظر ِ آنچه مربوط است به حسّ ِ زيبايی. نيز، نگاه کنيد به پانوشت ِ شماره‌ی ۵۲.
[55] Practical Ethics


اين ترجمه‌ی مقاله‌يی بود از برايان دی. ارپ، زيست‌اخلاق‌آيينيکدان [= bioethicist] و پژوهشگر ِ جرّاحيهای تناسلی بر کودکان.

نظرات