بريدن يا نبريدن: تاريخ ِ پاروديک ِ «مناقشهيی پزشکی»
«اصل ِ اخلاقیی
عموماً پذيرفتهيیست که کودکان را تنها در صورتی میتوان در معرض ِ اقدامهای
پزشکی قرار داد که بيماری يا نابهنجاری حاضر باشد، يا بتوان ثابت کرد که مداخلهی
پزشکی به نفع ِ کودک است.»
—انجمن ِ پزشکیی
پادشاهیی هلند، ختنهی نادَرمانیی پسران ِ صغير (۲۰۱۰)
«در
ايالات ِ متّحده، پايهی عقلانیی پزشکیی جاری برای ختنه پس از آن گسترش يافت که عمل وسيعاً مرسوم بود. دليل ِ سرآغازين برای برداشت ِ جرّاحانهی پيشپوست، يا قلفه، کنترل کردن ِ ‹جنون
ِ خودارضايی› بود—گسترهی اختلالهايی روانی که مردم باور داشتند معلول ِ عادت ِ ‹آلودهکننده›ی
‹سوءاستفاده از خود›اَند.»
—کارِن اِريکْسِن پِيْج، مناسک ِ ختنه (۱۹۷۸)
«قلفه يک بافت ِ مُخاطْپوستی[*]ی
ويژِسْته[†] و پيوندگاهیست
که مرز ِ ميان ِ مُخاط و پوست را نشان میدهد: همانند است به پلکها، لبهای
کوچک ِ فرْج، مقعد و لبها.»
—سی. جِی. کولْد و جِی. آر. تِيْلور، قلفه (۱۹۹۹)
«ما
به طور ِ عادی نمیکوشيم با بريدن ِ لبهای کودکان از تبخال (برای نمونه) پيشگيری
کنيم، يا با کشيدن ِ دندانهايشان از آنان در برابر ِ پوسيدگیی دندان محافظت
کنيم.»
—بْرايان دی. اِرْپ و روبِرْت دارْبی، آيا دانش از ختنهی شيرخوارگان حمايت میکند؟ (۲۰۱۵)
«تصوّر
کن بدون ِ لب ببوسی.»
—صفحههای اينْتَکْتيويسْم، نه فقط پوست
بريدن ِ لبهای کودکان از زمانهای باستان رسم
ِ برخی فرهنگها بوده است، بی که مسئلهيی پزشکی بوده باشد. امّا در دوران ِ
ويکتوريايی، هنگامی که بوسيدن کار ِ هولناکی به شمار میآمد که به بيماريهای گوناگون و حتّا مرگ میانجامد، برخی پزشکان گفتند که میتوان با
بريدن ِ لبهای کودکان از بوسيدن پيشگيری کرد. بريدن ِ «روتين» ِ لبهای کودکان، بدينسان، در
فرهنگ ِ پزشکیی کشورهای انگليسیزبان سر برآورد.
دوروبر ِ صدوپنجاه سال بعد. زمانه ديگر شده است و ديگر کمتر کسیست که بوسيدن را کاری هولناک يا خودبخود بيماريزا بداند. کشورهای انگليسیزبان عمل ِ بريدن ِ لبهای کودکان را، که يکچند برگرفته بودند، کمابيش رها کردهاند. امّا عمل، در اين ميان، در تک کشوری پُرنفوذ و سلطهگر به يک رسم ِ فرهنگیی سخت جاگير بدل شده است و پول ِ بسيار به جيب ِ اهل ِ پزشکی میريزد. بسياری از منبعهای آناتومی انسان را بدون ِ لب تصوير میکنند. بسياری از مردم، که خود عمدتاً لب ندارند و بندرت لب ديدهاند، لب را زشت میشمارند. دانشمندانی که خود عمدتاً از «کشور ِ بیلبان» میآيند، اکنون که بريدن ِ لبهای کودکان معمول است، دربارهی عمل پژوهش میکنند تا ببينند چه سودمنديهايی ممکن است داشته باشد. بر طبق ِ برخی مطالعهها بريدن ِ لبهای کودکان ريسک ِ برخی ناخوشيها را که از راه ِ بوسيدن منتقل میشوند کمتر میکند، چنانکه ريسک ِ تبخال و سرطان ِ دهان را. همزمان، مطالعههای ديگری در دستاند که با آن مطالعهها در تناقضاند، و اين در حالیست که شيوع ِ ناخوشيها در بسياری از جامعههايی که لبهای کودکان را نمیبُرند برابر يا پايينتر است. دامنهی تأثيرهای جسمانی و روانیی نامساعد ِ بريدن ِ لبهای کودکان هنوز بدرستی مطالعه نشده و ميزان ِ وقوع ِ راستين ِ عارضههای عمل ناشناخته است. مبلّغان ِ بريدن ِ لبهای کودکان، که روزگاری آن را برای پيشگيری از بوسيدن تبليغ کرده بودند، اکنون مقالههای متقلّبانه سر ِ هم میکنند تا يکباره ادّعا کنند که لب نقش ِ مهمّی در بوسيدن ندارد و بی لب نيز میتوان بوسيد. در حالی که هيچ سازمان ِ پزشکی در جهان بريدن ِ روتين ِ لبهای کودکان را توصيه نمیکند، سازمانهای پزشکیی «کشور ِ بیلبان» بر حقّ ِ والد برای بريدن ِ لبهای فرزندش صحّه میگذارند. نمايندگان ِ سازمانهای پزشکیی خارج از کشور اين صحّهگذاری را نتيجهی سوگيریيی فرهنگی میدانند که بازتابی از عادی بودن ِ عمل در آن کشور ِ بخصوص است. همچنانکه کودکان ِ تندرست برای همهی عمر از لبهای درستشان محروم میشوند، و لبهای قطعشدهشان برای ساخت ِ فرآوردههای «زيبايی» به کار میروند، مَنْسَکی باستانی موضوع ِ «مناقشهيی پزشکی» میگردد، که گفته میشود «دانش ِ پزشکی» هنوز «پاسخی قطعی» برايش نيافته است.
قلفهی قطعشدهی پسر ِ شيرخواره [منبع]. |
نظرات
ارسال یک نظر