بريدن يا نبريدن: تاريخ ِ پاروديک ِ «مناقشهيی پزشکی»
« اصل ِ اخلاقیی عموماً پذيرفتهيیست که کودکان را تنها در صورتی میتوان در معرض ِ اقدامهای پزشکی قرار داد که بيماری يا نابهنجاری حاضر باشد، يا بتوان ثابت کرد که مداخلهی پزشکی به نفع ِ کودک است.» —انجمن ِ پزشکیی پادشاهیی هلند، ختنهی نادَرمانیی پسران ِ صغير (۲۰۱۰) «در ايالات ِ متّحده، پايهی عقلانیی پزشکیی جاری برای ختنه پس از آن گسترش يافت که عمل وسيعاً مرسوم بود . دليل ِ سرآغازين برای برداشت ِ جرّاحانهی پيشپوست، يا قلفه، کنترل کردن ِ ‹جنون ِ خودارضايی› بود—گسترهی اختلالهايی روانی که مردم باور داشتند معلول ِ عادت ِ ‹آلودهکننده›ی ‹سوءاستفاده از خود›اَند.» —کارِن اِريکْسِن پِيْج، مناسک ِ ختنه (۱۹۷۸) «قلفه يک بافت ِ مُخاطْپوستی [*] ی ويژِسْته [†] و پيوندگاهیست که مرز ِ ميان ِ مُخاط و پوست را نشان میدهد: همانند است به پلکها، لبهای کوچک ِ فرْج، مقعد و لبها.» —سی. جِی. کولْد و جِی. آر. تِيْلور، قلفه (۱۹۹۹) «ما به طور ِ عادی نمیکوشيم با بريدن ِ لبهای کودکان از تبخال (برای نمونه) پيشگيری کنيم، يا با کشيدن ِ دندانهايشان از آنان در برابر ِ پوسيدگیی دندان محافظت کن...